۱۵.۷.۸۷

مهد 5

وای خدا چه هفته ای بود کلی خسته شدم کلی کار داشتم کاردستی-شعر-نقاشی-اموزش که دیگه نگوووووووووو...(اوووف)
مخصوصا اینکه چهار شنبه روز جهانی کودکه منم حسابی می خوام براشون بترکونم (هه هه)
قراره 4 شنبه با بچه ها بریم قلعه سحر امیز(پارک ارم)
یک عالمه کلاه به شکل تاج براشون درست کردم شعر به مناسبت روز جهانی کودک به این نخودچیا یاد دادم
راستی 16 تا شاگرد دارم:ناردین و نارگل (دو قلو ها)-نیما-امیتیس-ارتمن-فربد-اتنا-اوا-ستایش-محمد-کسری-هلیا-حنانه-علی-ارمان-سام
راستی سام عشقم باباش کلاس زبان ثبت نامش کرده تا ساعت 12 بخش زبانه بعد میاد پیش من اونقدر دلم براش تنگ میشه و لحظه شماری میکنم تا ببینمش که نگو. از سه شنبه هفته پیش یعنی روز قبل عید فطر تا امروز 2 شنبه نیومده مهد فکر کنم رفتن مسافرت دلم واقعا براش تنگ شده. خیلی سخته فکر نمیکردم اونقدر بهش وابسته شده باشم. راستی برای درخت توی کلاس که به دیوار زدیم و عکس این فینقیلیای کلاسم روشه سام عکس نداشت وقتی به باباش گفتم یه عکس 3*4 ازش بدین گفت باید ببرمش عکاسی دو روز بعد وقتی عکس رو خواست بده دیدم 2 تاست البته خودشم انگاری میدونست و برای بخش زبانشم اورده بود منم که دیدم خبری نیستو مربیش چیزی نگفت یکیشو بر داشتم برا خودم و گذاشتم تو کیف پولم هی تو خونه دلم میتنگه نیگاش میکنم خدایا حفظش کن و مشکل پدر و مادرش رو حل.والدینشم فهمیدن عاشقشم چون موقع خداحافظی نمیتونم خودم رو کنترل کنم و بوس جانانه ازش میگیرم.

روز اول با گریه رفت بخش زبان ولی بعد دیگه عادت کرد جز بچه هایی هست که زود با محیط خودش رو وفق میده. قیافش باید تو کلاس زبان خیلی دیدنی باشه با اون زبون شیرینش.
خلاصه که کلی انرزی گیره شغل مربی مهد بودن.هر کی میبینتم میگه چه لاغر شدی ! من از اول دبیرستان تا الان که 7-8 سال میگذره همیشه وزنم ثابت بوده و اصلا یک ذره هم تغییر نمیکرده و اگه کمی چاق یا لاغر میشدم سایزم یه ذره عوض میشده ولی چند روز پیش گفتم بذار خودم رو وزن کنم ببینم چه خبره که همه بهم میگنلاغر شدی! یهو شاخام زد بیرون باور نکردنی بود 3 کیلو کم کرده بودم .
فکر کنم کم کم محو بشم.
روز جهانی کودک بر همه فیتنقیلیا و نخودچیای گلم پیشاپیش مبارک (بوس بوس بوس)

۱ نظر:

ناشناس گفت...

خاص مفهومی کلی است
اما امیدوارم منظور نظر شما جنبه ی مثبت آن باشد.