۳.۸.۸۷

پاییز

تو این هوا تو این فصل ...

دلم یه جوری میشه. نمیتونم بگم چه جوری چون بیانش سخته.

هوس خیلی چیزا به سرم میزنه....

مثلا یه مسافرت مجردی به جاده چالوس...

گرفتن عکسای حسابی از منظره ها (حیف که نه دوربین دارم نه زیاد واردم)

رفتن به دل کویر و خوابیدن روی شن و ماسه و بوییدن هوای کویر

دوست دارم برم لبه یه بلندی دستامو باز کنم و چشمامو ببندم و فریاد بکشم

دلم می خواد راه برم و همینجور که قدم میزنم رعد و برق بزنه و زیر نم نم بارون اروم اروم خیس بشم...

دلم بوی خاک میخواد

یکی از دوستام همیشه میگفت پاییز هواش هوای دو نفرست نمیدونم شاید راست میگفت برا همینه ادم دلش یه جوری میشه ولی اون نفر دوم یا همون پرتنرزمینی هم باید خیلی خاص باشه که ادم بتونه در کنارش به اون ارامش خاص برسه و همچین چیزی شاید امکانش خیلی سخت باشه

برا همینه دل ادم تو پاییز زیاد میگیره؟!!..

خلاصه که هوای خیلی چیزا با اومدن هوای پاییز تو دل و ذهن من میپیچه.

.........................................................................................................

یادم نرفته باید بیام و راجع به قلعه سحر امیز بنویسم ولی فعلا این هوای پاییز مهلت نمیده حال و هوا گرفته توان نوشتن نیست...(چقدر بده ادم قدرت این رو داره یاد روزهای رفتش بیفته)

۱ نظر:

ناشناس گفت...

هوا خوبه و البته دلگیر. کاشکی امسال هم میشد مثل پارسال زیر بارون بزنم بیرون تا کاملا خیس نشدم برنگردم.