۱۹.۹.۸۷

تقدیر

این دختره بدجوری فکر منو مشغول کرده....

خیییلی سخته خیلیییییییییی

میفهممت خیلی زیااااااااد

عاشق این ترانه شادمهرم خودم مثل توووووووووووو......

باید تو رو پیدا کنم شاید هنوزم دیر نیست

تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست

با اینکه بیتاب منی بازم منو خط میزنی

باید تو رو پیدا کنم تو با خودت هم دشمنیییی

کی با یه جمله مثل من میتونه ارومت کنه

اون لحظه های اخر از رفتن پشیمونت کنه

دلگیرم از این شهر سرد

این کوچه های بی عبور

وقتی به من فکر میکنی حس میکنم از راه دور

اخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی میپره

باید تو رو پیدا کنم هر روز تنها تر نشی

راضی به با من بودنت حتی ازین کمتر نشی

پیدات کنم حتی اگه پروازمو پرپر کنی محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی
........................................................................................
بازم میگم هیچ وقت چیزی رو به زور از خدا نخواه
میدونم تو کلام راحته تو عمل خیلی سخته اما شاید این باشد تقدیر ما!
اینو بدون خیلی به یادتم و به یاد همه کسایی که جدایی تو عشقشون رقم خورده

۴ نظر:

ناشناس گفت...

سلاممممممممم

ناشناس گفت...

هانیه جون بزار من هم امتحان کنم ببینم کامنت گذاشته می شه یا نه

بوووووووووووووووووووووس

ناشناس گفت...

اجازه بده من هم امتحان کنم ببینم کامنت گذاشته می شه

بوووووووووووس

ناشناس گفت...

هانیه جان ممنون از این نوشته ی قشنگت. راضی ام به رضای خدا. مگه چیزی گفتم؟ چیزی خواستم دیگه؟